به گزارش توليد ايرانی؛ دهه 50 دوره بازنگری استراتژیهای توسعه و آغاز وقوع بیماری هلندی است. دهه 60 اقتصاد درونگرای جنگی و مدیریت بحران بود. دهه 70 و اوایل دهه 80 آغاز گشایش بازار و سرعت بخشیدن به رشد و بازسازی قلمداد میشود. اواخر دهه 80 تاکنون آغاز فشارهای تحریم و چالشهای نفتی است. در تمام این ادوار تاریخ معاصر، رد عواید نفتی، مدیریت ناپیوسته اقتصادی به چشم خورده و اقتصاد ایران ابعاد جهانیتر گرفت و جهانیسازی بر بستر اقتصاد تک پایه نفتی شکل گرفت. تجربیات تلخ و شیرین سیاستگذاریهای اقتصادی آموزههای گرانبهایی را به ارمغان آورد که راهنمای برون رفت از شرایط ناپدیدار کنونی است.
برخی مشکلات کنونی را ناشی از ماهیت شوم منابع نفتی میدانند و برخی دیگر مدیریت ناکارآمد منابع را دلیل اصلی این ناپایداریها میشمارند. هر چند نفت منبع ایجاد رانت، تمرکزگرایی، فساد مالی و بیماریهای صعبالعلاج اقتصادی چون تورم و کاهش سهم بخش مولد است، لیکن تجربیات سیاستگذاری اقتصادی اوایل دهه سی، بعد از تحریم ناشی از ملی شدن نفت و دوره جنگ تحمیلی نشان میدهد که مدیریت اقتصادی در اوج بحرانها هم نقشآفرین است و میتوان از پیچهای تند به سلامت عبور کرد.
تجربه نیمه دوم دهه هفتاد و مدیریت هیأت امنایی منابع نفتی و شکلگیری صندوق ضمانت ارزی با استفاده از تجربه موفق روز و برخی کشورهای نفتی منطقه درسهای گرانبهایی برای امروز ماست.
در سالهای مذکور با وجود کاهش شدید درآمدهای نفتی به دلایل تحریم یا کاهش قیمت نفت، شاهد ثبات نسبی بازارها و ایجاد زیرساختها و نهادهای توسعهای بودیم.
مخرج مشترک تجربیات موفق مذکور، ترمیم سرمایه اجتماعی یا اعتمادسازی و بکارگیری تصمیم اقتصادی دلسوز، کارآمد و مجرب بود. بدون شک عقبه کارشناسی کشور بزرگترین و ارزشمندترین داشته اقتصاد ماست که به غیر از مقاطع کوتاهی از آن، کم بهره بودیم.
راه برون رفت از مشکلات اقتصاد ایران در درجه اول بکارگیری این نیروهای کارآمدی است که در مقاطع بحران گذشته اقتصاد کشور را به سلامت رهنمون کردند. در شرایط کنونی از مهمترین اقدامات لازم بازگرداندن اعتماد عمومی و همراه کردن آنان در فرآیند تصمیمسازی مدبرانه و همزمان ایجاد فضای آرامش در عرصه بینالملل و کاهش تنشهای منطقهای است. اقتصاد ایران تحمل این حجم وسیع از تنشها را ندارند.
تجربه طرح ساماندهی اقتصاد در اواسط دهه هفتاد نشان میدهد که بهترین راهکار برای بهبود اوضاع اقتصاد برخورداری از تجربیات همه صاحبنظران بدون توجه به رویکردشان و رسیدن به یک جمعبندی از میان نظرات مشترکشان است. هر مکتب فکری در اقتصاد چشمانش را به سمت الگوهای فکری خود میدوزد. تجربه بکارگیری روش آیندهپژوهی با به کار بستن همه نظرات صاحبنظران توصیه میشود.
در حال حاضر دولت باید در بهرهبرداری از منابع ارزی به مثابه لنگرگاه بودجه، منافع بلندمدت و کلان کشور را در نظر گیرد. بهرهگیری از لنگرگاه ارزی، گسلهای اقتصاد ایران را فعالتر میسازد.
شرایط کنونی بسیاری از سیاستگذاران را به سمت راهکارهای بخشی نگر، دفع الوقتی و مسکنی سوق میدهد که در صورت ناسازگاری با اهداف کلان و انسجام درونی پیامد مطلوبی نخواهد داشت.